|

اقدام وحشتناک سارا در برابر آزار شیطانی آقای دکتر!

دختر دانشجو که روی صورت پزشک جوان اسید پاشیده بود دیروز پای میز محاکمه ایستاد و ادعا کرد پزشک جوان قصد آزار وی را داشته است.

لینک کوتاه کپی شد

تلاش برای جلب رضایت مرد جوانی که از سوی دختری مورد سوء‌قصد قرار گرفته و با اسید سوزانده شده است، به جایی نرسید و قضات دختر جوان را مورد محاکمه قرار دادند.

اسیدپاشی روی مرد جوان سه سال قبل اتفاق افتاد. زمانی که مرد جوان خود را به بیمارستان رساند، گفت با اسید سوزانده شده است اما از شخص خاصی شکایتی ندارد و نمی‌داند چه کسی این کار را کرده است. این در حالی بود که در همان ساعات و همان روز دختری در یک بیمارستان دیگر بستری شد که مدعی بود با اسید سوزانده شده است. این دختر که با تاکسی خود را به بیمارستان رسانده بود، مدعی شد نمی‌داند چه اتفاقی افتاده است. گزارش دو مورد اسیدپاشی مأموران را مشکوک کرد و در نهایت مرد جوان توضیحاتی را داد. او گفت: من با دختر جوانی رابطه داشتم و بعد از اینکه این رابطه تمام شد، دختر جوان نمی‌خواست از من جدا شود به همین خاطر مرا با اسید سوزاند.

با شکایت این مرد، دختر جوان تحت بازجویی قرار گرفت و گفت: ما هر دو دانشجو بودیم که با هم آشنا شدیم. او در رشته بهتری نسبت به من درس می‌خواند، ولی چون هر دو در یک دانشکده بودیم با هم آشنا شدیم و ارتباط برقرار کردیم. پسر جوان من را به خانه‌اش دعوت کرد؛ قصد داشت با من رابطه داشته باشد که من قبول نکردم. او اسید آورد تا روی من اسید بپاشد؛ من اول متوجه نشدم اما روی صورتم اسید پاشید. من با او درگیر شدم و از اسیدی که دستش بود روی خودش هم ریخته شد.

با توجه به شکایت مطرح‌شده و شدت آسیب‌دیدگی مرد جوان، دختر دانشجو بازداشت شد. او قبول نکرد اسیدپاشی کرده و همچنان روی ادعای خودش مبنی بر اینکه اسید متعلق به مرد جوان بوده و خودش با اسید سوخته است، پافشاری کرد. در نهایت با نظریه پزشکی قانونی و سایر مدارک به‌دست‌آمده، کیفرخواست علیه دختر صادر و پرونده برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. در جلسه رسیدگی به این پرونده ابتدا کیفرخواست علیه دختر جوان خوانده شد.

قاضی متین راسخ، رئیس شعبه 10، بعد از قرائت کیفرخواست گفت: قبل از اینکه وارد رسیدگی شوم به حسب وظیفه شرعی هر دو طرف را به مصالحه دعوت می‌کنم. خداوند مصالحه و گذشت را توصیه کرده است و من هم توصیه می‌کنم شاکی با توجه به جوان‌بودن متهم نسبت به او گذشت داشته باشد. او سپس چند دقیقه تنفس اعلام کرد تا طرفین با هم صحبت کنند تا به مصالحه برسند.

با توجه به اینکه وکلای طرفین با هم صحبت کردند و به نتیجه نرسیدند، جلسه رسیدگی آغاز شد و شاکی درخواست مجازات برای متهم کرد. او گفت: من بیش از 70 بار زیر عمل جراحی رفتم و دو ماه در بخش آی‌سی‌یو بستری بودم. هر روز پوست قسمت‌های سوخته را می‌کندند و ضد‌عفونی می‌کردند تا پوست جدید بیاید و عفونت نکند. هیچ‌کس نمی‌داند من چه دردی کشیدم.

سپس متهم در جایگاه قرار گرفت؛ او اتهام را رد کرد و گفت: من و شاکی با هم ارتباط داشتیم. من از شهرستان به تهران آمده بودم و در تهران درس می‌خواندم. مدتی با هم در ارتباط بودیم. به اصرار او در تعطیلات نیز به تهران آمدم و به خانه مرد جوان رفتم. تازه رسیده بودیم که زنگ در خانه را زدند. مرد جوان گفت یکی از همکارانش است و از من خواست به طبقه بالا بروم. من به پشت‌بام خانه رفتم و منتظر شدم همکارش که یک خانم بود، برود. وقتی او رفت و من دوباره به خانه برگشتم، مرد جوان از من خواست با او رابطه داشته باشم. من قبول نکردم. او به من گفت در تهران نباید این‌طور زندگی کرد، باز قبول نکردم. به دستشویی رفت و وقتی برگشت در دستش یک بطری بود. او دوباره درخواستش را مطرح کرد. وقتی من قبول نکردم آنچه را در بطری بود، روی من ریخت. من بطری را از او گرفتم و حین درگیری مابقی مایع داخل بطری ریخت و مرد جوان در آن غلت زد؛ همین باعث سوختگی شد.

قاضی به دختر جوان گفت: اگر تو اسید نپاشیده باشی و مرد جوان خودش سوخته باشد، نباید همه قسمت‌های صورت و پشت‌ سرش بسوزد. او که روی صورت خودش اسید نپاشیده است. اگر این‌طور باشد اسید باید روی بدنش یا شانه‌هایش بریزد؛ این حرف‌های تو با واقعیت مطابقت ندارد. ضمن اینکه گفته‌ای در حالت نشسته بودی که اسید ریخته شد؛ اگر حالت نشسته باشد که نباید ساق پای تو که روی آن نشسته بودی بسوزد؛ ساق پا زیر بدن تو قرار داشته است.

دختر جوان نتوانست پاسخ درستی به سؤالات قاضی بدهد و گفت: من اسید نپاشیدم؛ این حرف را قبول ندارم.

او مدعی شد پلک و گونه‌اش پیوند زده شده است که در این هنگام قاضی گفت چطور به صورت تو پیوند زده شده است؟ چطور هیچ اثر سوختگی روی صورت تو نیست؟ دختر جوان باز هم نتوانست پاسخی به این سؤال بدهد. بعد از گفته‌های این دختر و بیان دفاعیاتش قضات برای تصمیم‌گیری در این خصوص وارد شور شدند.

دختر جوان در خارج از دادگاه در گفت‌وگو با خبرنگار ما بار دیگر ادعای خودش را تکرار کرد و درخصوص زندگی شخصی‌اش گفت: من از روستایی در غرب کشور به تهران آمدم. دانشگاه قبول شده بودم و داشتم درس می‌خواندم که با این پسر آشنا شدم و بعد از آن همه چیز خراب شد. رابطه ما ادامه داشت و من نمی‌خواستم رابطه‌ام بیشتر از این باشد اما پسر جوان روی من اسید پاشید؛ زندگی‌ام خراب شد. پدرم این موضوع را فهمید و من از طرف خانواده‌ام طرد شدم. زندانی شدم و پدرم دنبال کارهایم نبود. او گفت تو رفتی تهران درس بخوانی و قول دادی زن موفقی شوی اما با پسرها وارد رابطه شدی و آبروی من و برادرانت را بردی، من کاری برای تو نمی‌کنم. هنوز هم وقتی با من حرف می‌زند به من سرکوفت می‌زند و فقط مادرم است که به من کمک می‌کند. زندگی من با این اتفاق نابود شد. من هیچ چیز ندارم که به مرد جوان بدهم تا رضایت بدهد و هیچ کاری هم نمی‌توانم بکنم.

دختر جوان در حالی ادعاهایی را علیه شاکی مطرح می‌کند که این ادعاها ثابت نشده و خود او به‌عنوان متهم در انتظار رأی قضات است.

منبع: شرق

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

از نگاه ورزش

خانه داری

تفریح و سرگرمی

عصر تکنولوژی

نیازمندی‌ها