البرز در محاصره ی لاشخور ها

دهمین قسمت از سریال ملکه ی گدایان به کارگردانی حسین سهیلی زاده و تهیه کنندگی رحمان سیفی آزاد و علی طلوعی، چهارشنبه بیستم اسفند به صورت انحصاری در سایت فیلیمو مننشر شد.

فیلم حرف های آریا درباره ی افرا در حالی که خیره و شیدا در مهمانی افتاده است پخش می شود. این فیلم به جز این که کار آریا را کمی به خطر می اندازد اندک امیدی را هم که او را به افرا برساند نیز به هدر می دهد.

آریا سعی می کند با نزدیک شدن به البرز، که فکر می کند برادر افرا است، اتفاق افتاده را حل کند اما با سد سخت البرز روبرو می شود. البرزی که کمی قبل تر از دیدار با آریا به افرا ابراز علاقه کرده است و جشن ریاستش به مفت آباد  را با شکوه تر.

اما آریا بدون این که بداند موجب نجات پیدا کردن البرز از دست شنتیا و رفتن به آزمایشگاه ملکه شد. در عوض اما به دام شبیر و ادعای او افتاد. شبیر ادعا می کند که پدر واقعی البرز است و او بوده است که البرز را در خردسالی  به خسرو سپرده است‌.

داستان سریال ملکه ی گدایان با ورود شبیر و پر رنگ تر شدن نقشش پیچیده تر می شود. بدین ترتیب  البرز که تا کنون در کشمکش با ملکه بود حالا در میانه ی کشمکش ملکه و شبیر بر سر او قرار می گیرد. داستان دل باختنش به افرا هم در این میانه می تواند مسیرش را دستخوش چالش های بیشتری کند.

با رسیدن به دهمین قسمت سریال ملکه ی گدایان به نظر می رسد که دیگر مخاطبان این سریال می دانند که باید چه انتظاراتی از این سریال داشته باشند و ملکه ی گدایان نیز با تثبیت ساختارش انتظارات آن ها را برآورده می کند.

داستان های پراکنده ی ملکه ی گدایان از این قسمت به بعد باید در راستای کشمکش اصلی قصه قرار بگیرند و کم کم سرانجام این خرده داستان ها و کارکردشان در کنش اصلی مشخص شود. خرده داستان ها و ایده هایی که بودن و پافشاری بر آن ها تاکنون جز حواس پرتی در هر قسمت به نظر می رسد کارکردی نداشته اند. اتفاقاتی تکراری که در هر قسمت به امید بامزه بودن رقم می خورند اما دیگر واقعا پسرک چاقی که همیشه و در هر مکان و زمانی به دنبال خوراکی است جذابیتش را مدت ها است که از دست داده است...