|

مردی که زنش را با کلاه اشتباه گرفت؛ فکر کن سر زنتو نبینی جاش کلاه ببینی!

mardi ;e zanash ra ba kolah eshtebah gereft shayanews

داستان مردی که به خاطر یک اختلال سر زنش را نمی بیند و به جای آن یک کلاه را تصور می کند در بر دارنده پیامی است که به درد زندگی ما هم می خورد.

لینک کوتاه کپی شد

شایانیوز- شاید برای شما هم پیش آمده باشد که در مواجهه با محیط پیرامون خود و خصوصا عزیزانتان، بر اثر دلگیری از یک رفتار، دچار سو تفاهم شده و بنا را بر عمد آنها در رنجاندن خودتان بگذارید. این مشکل زمانی عمیق تر می شود که که هنوز این را در نیافته باشیم که هرکس از پنجره ی خودش به جهان اطرافش نگاه می کند و در نتیجه اگر بر بینش محدود خودش اصرار ورزد، کج فهمی اش اجتناب ناپذیر خواهد بود. حقیقتش را بخواهید قضاوت در مورد انسانها آسان است. باید بدانیم اگر تنها در گوشه ای بنشینیم و با در دست گرفتن چوب قضاوت ریز و درشت برخورد و رفتار اطرافیانمان را سبک و سنگین کنیم، خصوصا زمانی که دانش کافی و تخصصی نیز در ارتباط با علم رفتارشناسی نیز نداریم، نه تنها مشکلاتمان را حل نکرده ایم، بلکه گاهی با دستان خودمان چاه بدبختی را چنان عمیق می سازیم که رهایی از آن، تقریبا غیر ممکن خواهد بود

مردی که زنش را با کلاه اشتباه گرفت

خواندن مردی که زنش را با کلاه اشتباه می گرفت چه فایده ای دارد؟

با تمام این تفاسیر خوشبختانه در جهان حال حاضر، فرهنگ ریشه یابی مشکلات رفتاری در شخصیت و روان انسانها بیش از پیش در حال رشد و توسعه است. جهانی را تصور کنید که انسان های آن قبل از هر کنش و واکنشی، سواد مکالمه و تجزیه تحلیلی هرچند متوسط را در مورد مشکلاتشان داشته باشند. بی شک در این صورت بسیاری از نزاع ها و دلخوری ها هرگز رنگ حقیقت به خود نخواهند گرفت و حتی می توان گفت به جهت همدلی که حاصل درک متقابل است،  می توانیم استحکام بیشتری را نیز در طول روابط زندگی مان تجربه کنیم.

اکنون اگر سوالتان این است که چگونه می شود در این مسیر موفق بود، به شما می گوییم که بیش شک مطالعه ی دقیق و مرتبط، می تواند تا حد زیادی راهگشا باشد. همین بهانه ای شد که امروز شما را به خواندن کتاب مردی که زنش را با کلاه اشتباه می گرفت دعوت کنیم.

مردی که زنش را با کلاه اشتباه گرفت

هر کتابی با برچسب روانشناسی ارزش خواندن ندارد

حتما این روزها اسم روانشناسی زرد به گوشتان خورده است. کتابهایی با ارائه یک خط فکری ثابت و تکراری و پیچیدن یک نسخه برای هزاران نفر که مخاطبینشان را بیشتر به چاله ندانم کاری می اندازند تا اینکه کمکی به حل مشکلاتشان کرده باشند. از طرفی نیز گاها کتب تخصصی روانشناسی آنقدر ثقیل و سنگین ارائه می شوند که به حق، تنها می توانند کمکی برای متخصصین این علم باشند. لذا این موضوع خود باعث کناره گیری عموم مردم جامعه از سواد روانشناسی و رفتارشناسی می شود که در نتیجه ی آن شاهد کور شدن بیش از پیش گره های زندگی هستیم. 

اما چاره ی کار چیست؟ بی شک کتاب هایی که بر اساس واقعیت های علمی نگارش یافته اما زبانی شیوا و همه فهم دارند، هم در حس  مطالعه جذابیت ایجاد می کنند هم در پایان وقتی آخرین خط را می خوانیم، ما را مطمئن می سازند که نسبت به زمان قبل از مطالعه ی آنها، چیزی به اندیشه ی خود اضافه کرده ایم.

مردی که زنش را با کلاه اشتباه گرفت

پیوند ادبیات با علوم اعصاب و روان و خلق اثری تازه

مردی که زنش را با کلاه اشتباه می گرفت، عنوان کتابی به قلم دکتر اولیور ساکس پزشک انگلیسی است. همین ابتدا بگوییم که شاید نقطه ی عطف این کتاب نسبت به بسیاری از کتب علمی، توانایی دکتر ساکس در نگارش و نویسندگی است. پزشکی که ذوقش به کمکش آمده تا علم روانشناسی را اینبار با زبانی جذاب بیان کند و راه درست را به مخاطبی که رشد شخصیت خود و اطرافیانش را مهم میداند نشان بدهد. این بی شک نشان از هوشی سرشار دارد  که اینچنین بدیع، علم اعصاب و روان را به ادبیات پیوند می دهد.

ساکس در کتاب نامبرده داستان های کوتاهی را ارائه می دهد که پیرامون بیماری های عصبی و رفتاری انسان ها می چرخند. وی با شیوه ی نوین و خلاقانه، به تشریح موردی از بیماری آنومی می پردازد. بیماری که وقتی در کسی نمود پیدا کند، بخشی از مغز وی که مربوط به درک واقعیت و ارزیابی شرایط است را مختل می سازد. داستان مردی که زنش را با کلاه اشتباه می گرفت نیز روایت فردی است که به این بیماری مبتلاست و به جای سر همسرش، همواره یک کلاه را می بیند. 

مردی که زنش را با کلاه اشتباه گرفت

اینبار روانشناسی را با خواندن داستان یاد بگیرید

اما چیزی که این کتاب را جذاب می کند تنها پرداختن به  یک موضوع اعصاب و روان نیست. بلکه اگرچه که این کتاب به شکلی هدفمند بیماری آنومی را مورد بررسی قرار داده، اما در خلال آن به شفاف سازی  بسیاری از بیماری های رایجی  که ریشه در روان و رفتار انسان دارند نیز می پردازد. این بیماری ها که نظیر آلزایمر، پارکینسون، تروما مغزی، وسواس و … نیز می شوند در این کتاب، با همان شیوه جذاب داستان سرایی، به طرزی قابل فهم و ساده و در عین حال  علمی و قابل اتکا شرح داده شده اند.

مردی که زنش را با کلاه اشتباه گرفت

این روند داستان محور و در عین حال علمی به خواننده اجازه می دهد تا با بیماری های عصبی و رفتاری و روش های درمانی هرکدام آشنا شود. چرا که دکتر ساکس برای نگارش این کتاب، از تجربیات خود در درمانگاه های مختلف الهام گرفته است و در نتیجه آن را بر اساس حوادث واقعی پیش برده و نه صرفا انتزاعی. 

کتاب مردی که زنش را با کلاه اشتباه می گرفت اکنون به عنوان یکی از بهترین کتاب های پزشکی و علوم رفتاری به زبان های مختلفی نظیر فارسی ترجمه شده است و می تواند به عنوان راهکاری جذاب در کتابخانه ی شما قرار گرفته و برای همیشه آماده به خدمت باشد.

اگر به بررسی آثار جهان علاقه دارید به این قسمت نیز سر بزنید.

پیشنهادات ویژه

پیشنهادات ویژه

دانش آراستگی

دیدگاه تان را بنویسید

 

از نگاه ورزش

خانه داری

تفریح و سرگرمی

عصر تکنولوژی