ملکه گدایان قسمت سوم؛ در مفت آباد خون به پا می شود!

شایانیوز- سومین قسمت از سریال ملکه ی گدایان به نویسندگی حامد افضلی و امین محمودی، کارگردانی حسین سهیلی زاده و تهیه کنندگی رحمان سیفی آزاد و علی طلوعی چهارشنبه اول بهمن ماه در سرویس فیلیمو منتشر شد.

البرز با آمپولی که به افرا می زند او را در مرز فلج شدن قرار می دهد و بدین طریق از او اعتراف می گیرد. افرا اعتراف می کند که ملکه دستور فریب دادن البرز را داده است و همه چیز تحت فرمان اوست. در این میان پارسا با البرز تماس می گیرد و وعده می دهد که شبانه ملکه را ملاقات خواهد کرد.

اما ملکه خود را نشان نمی دهد بلکه افرادش سر می رسند و حساب افرا را می رسند. البرز که سعی می کند از افرا دفاع کند کمی به او نزدیک می شود اما طولی نمی کشد که پارسا با دادن وعده ی جدید و ماموریتی جدید به افرا دوباره او را بر علیه البرز می شوراند. پارسا از افرا می خواهد که سرنگ هایی حاوی مواد مخدر را به البرز تزریق و او را معتاد کند.

البرز باز هم سری به خانه شان می زند و سارا را آن جا می بیند. سارایی که کمی قبل از رسیدن او قصد داشت مبلغ بیشتری را از خورشید اخاذی کند. البرز با سارا قرار می گذارد و پای حرف های او می نشیند و سارا فاش می کند که ملکه کسی نیست جز مادرش خورشید.

در قسمت سوم ملکه ی گدایان نیز شاهد اتفاقات زیادی هستیم. از اعتراف گرفتن از افرا تا کتک خوردنش. از برده شدن نام خورشید به عنوان ملکه ی گدایان تا تصویری از سی سال پیش او که با مشکلات جدی روانی درگیر بوده است.

ملکه ی گدایان در هر یک از سه قسمتش کنش و اتفاقات زیادی را داشته است اما بیشتر آن ها به شکلی ساده و ابتدایی بوده اند. البرز خیلی سریع با رفتار های مادرش، نامزدش و سایرین کنار می آید و خیلی سریع به وضعیت جدیدش خو می گیرد. دیگران نیز انگار نه انگار که دروغی به این بزرگی قرار است که بگویند و گویی هرگز برای آن آماده نیستند.

البرز خیلی راحت با اطرافیان جدیدش رفت و آمد می کند و شب را به صبح و صبح را به شب می رساند. عجیب است که او نه سراغی از فامیلش می گیرد و نه آشنایی!

اما با این حال ملکه ی گدایان در نوع خوش خوب پیش می رود. خبری از صحنه های طولانی و کش دار نیست و کاراکتر ها بلاتکلیف در خیابان و کوچه قدم نمی زنند. این پر ماجرا بودن نکته ی مثبتی است که سبب می شود مخاطبانی که تاکنون با سریال همراه بوده اند از روندش خسته و دل زده نشوند و به تماشاگرانی پی گیر بدل شوند...